سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ مردم نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، کسی است که به ناحق، پشت مسلمانی را برهنه کند [و بر آن تازیانه زند] و کسی است که به ناحق، کسی را که وی را نزده است، بزند یا آن را که قتلی مرتکب نشده است را بکشد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :16
کل بازدید :83490
تعداد کل یاداشته ها : 33
103/9/1
3:14 ع

جذر/ جزر: برخی ها درکاربرد درسـت این دو واژه نیز اشـتباه می کنند. جذر به معـنای ریشـه اسـت و در ریاضی نیز عددی اسـت که آن را در خودش ضرب می کنند. مانند عدد 3 که وقتی آن را در خودش ضرب کنند عدد ? به دست می آید که آن را مجذور می گویند. جزر اما فرو نشـسـتن آب دریا، بازگشـتن آب دریا و ضد مد می باشد.

جرأت/ جرئت: این واژه را باید جرات نوشت و به صورت جرئت اصلن وجود ندارد.

حایل / هایل: این دو واژه را نیز برخی با یکدیگر اشـتباه کرده و به جای هم به کار می برند. حایل اسـم اسـت به معـنای چیزی که پرده وار میان دو چیـز واقع شده و مانع از اتصال آن دو گردد. اما هایل صفـت اسـت به معنای ترسـناک: شـب تاریک وبیم موج و گردابی چنین هایل / کجا دانند حــال ما سـبکـسـاران سـاحل ها( حافظ )

خرد/ خورد: معـنای واژه خُرد کوچک و ریز و اندک اسـت مانند: خرد سال یا خرده فروشی، و واژه خورد سـوم شـخص مفرد از مصدر خوردن است در زمان گذشته. نمونه های دیگر: سالخورده یا خورد و خوراک

داوود/ داود: املای این گونه واژه ها را در املای زبان فارسی با دو ( واو ) سفارش کرده اند. به همین ترتیب واژه هایی مانند طاوس و کیکاوس را نیز باید با دو ( واو ) نوشـت: طاووس، کـیکاووس.

دُچار/ دوچار: این واژه را که گمان می رود ریشـه ی آن دو چهار باشـد، در متون قـدیمی به صورت دوچار می نوشـته اند. اما در سده های اخیر آن را به صورت دُچار نوشـته اند. امروزه نیـز به تر اسـت به همین صورت نوشـته شـود.

ذِ لت / ز َ لّت: معـنای ذلت خواری ( متضاد عزت) است، اما زلت یه معنای سـهو و خطا اسـت.

رُتیل / رطیل: نوعی عنکبوت زهر دار را به عربی رتیل می گویند و رطیل وجود ندارد.

زرع / ذرع: زرع به معـنای ” کشـت” و ” کاشـتن ” اسـت، در حالی که ذرع مقـیاس قـدیم یرای طول و برابر یک دهم از چهارمتر بوده اسـت.

زغال / ذغال: املای درسـت این واژه زغال اسـت.

زکام / ذکام: این واژه را بایـد با ز نوشـت،

سِـتبَر/ سـِطبَر : این واژه را که به معنای درشـت و کلفت اسـت، قـدما با حرف ط هم نوشـته اند.اما چون واژه ای فارسی اسـت به تر اسـت با حرف ت نوشـته شـود.

سـؤال / سـئوال: شـکل درسـت آن این واژه سـؤال است.

سـوک/ سـوگ: املای این واژه هم با ک وهم با گ درست اسـت.

شـرایین/ شـرائین: املای این کلمه به صورت شـرایین درسـت اسـت.

شـسـت/ شـصت: این واژه ها راهم بسـیاری ها به اشـتباه به جای یکدیگر به کار می برند. شـسـت به معنای انگشـت بزرگ دسـت وپا وشـصت عدد ?? اسـت. آقای ابوالحسن نجفی می نویسـد که چون هر دو عدد فارسی اسـت، تنها برای تمایز میان معـنای آنها است که یکی را با س و دیگری را با ص می نویسـند. ولی درمتون کهن، هردو واژه با ” س” آمده اسـت.

صد / سـد: چون واژه ی ” سـده “ فارسی اسـت، سـد را نیز می توان با ” س” نوشـت. اما چون در متون کهن و جدید این واژه را با ” ص ” نوشـته اند، اکنون نوشـتن آن با ” س” غـیر متعارف به نظر می رسـد. از سوی دیگر چون معنای دیگر سـد، مانع و بند و حایل اسـت، لابد قـدما، عدد 1?? را برای تفکیک صد از سـد. با ” ص” نوشـته اند

صفحه/ صحیفه : صفحه به هر کدام از دو روی کاغذ و صحیفه به خود ورق کاغذ ( که دارای دو روی ) اسـت گفته می شـود. البته ورق را در سـال های پسـین برگ نیز می گویند.

طوفان/ توفان: اصل این کلمه یونانی اسـت و شکل های دیگر این واژه ی یونانی در بسـیاری از زبان های ارو پایی هم به کار می رود، چون آن که در زبان انگلیسی Typhoon و در زبان فرانسوی Typhon به همین معنای طوفان به کار می رود. در فرهـنگ معین واژه ی طوفان را که اسم و معرب از کلمه یونانی اسـت به معنای باران بسـیار سـخت و شـدید و آب بسـیار که همه را بپـوشد وغرق کند و باد شـدید وناگهانی که موجب خسـارت و خرابی بناها و سـاختمانها شـود و سـبب تشـکیل امواج سـهمگین و مخرب گردد، و همچنان به معنای هر چیز بسـیار است که فراگیر باشـد مانند طوفان آتش یا طوفان باد. اما در همان فرهنگ، یک ” توفان ” هم درفارسی هست که صفت فاعلی و از مصدر توفـیدن اسـت و به معنی شور و غوغا کننده، فریاد کننده و غُران می باشد. پس برای تفکیک طوفان از توفان باید معنا های لغوی این واژه ها را مد نظر قرار داد.

طوطی/ توتی: توتی واژه ای فارسی است و از این رو می توان آن را با “ت ” نوشـت. اما قـدمای زبان و ادب فارسی این واژه را با ” ط” نوشـته اند و به این دلیل امروزه نیز اگرچه این واژه فارسی می باشد نوشتن آن با “ط ” نامانوس و نامتداول است.

غلتیدن/ غلطیدن: غلتیدن واژه ای فارسی اسـت و باید با ” ت” نوشـته شـود . تر کیبات این فعل را نیز باید با ت نوشـت، مانند: غَلت، غلتیدن، غلتنده، غلتیده، غلتان، غلتک و…

غوته / غوطه : ” در آب فرو رفتن ” به فارسی ” غوتیدن “ است که امروز در زبان تاجیک نیز به همین شکل و به همین معنی به کار می رود. از این رو غوطه خوردن، غوطه زدن و غوطه ور نیز همگی نادرست است و باید با تای دو نقطه نوشته شود. از این گروهند: تپش، تپیدن، غلتیدن؛ غلت زدن، ؛ غلت خوردن؛ غلتک، غلتان.

غیظ / غیض: در عربی غیظ، خشـم و غضب را گویند و غیض به معنای کاهـش آب اسـت.

فترت/ فطرت: معنای فترت، رکود وسـسـتی و بی حاصلی اسـت میان دو دوران خوشـبختی، یا فاصله ی میان دو دوره ی فعالیت. اما فطرت به خصوصیت و هر موجود از آغاز خلقتش می گویند و به سـرشـت و طبیعت او.

فطیر/ فتیر: فطیر واژه ای عربی و به معنی خمیر ور نیامده و تخمیر نشـده است و از این رو باید با ” ط ” نوشـته شود و واژه ای به نام فتیر اصلن وجود ندارد.


  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ آیا اصالت آفرینش در عنصر عشق است؟ و خدا برای عشق وجود و هستی آفرید؟ عشق حقیقی چیست؟
+ قدمت تاریخی بحث ولایت فقیه در فقه جعفری،از لحاظ طرح این نظریه حکومتی بطور گسترده به رشد و بلوغ و غنای این مکتب و بلوغ عقلانیت شیعی؛‏نیاز داشت.عالمان وفقیهان برجسته شیعه ،‏طی قرنها با قلم و آثار و بیان و اجتهاد فراوان،‏فقه جعفری را پویا وبالغ کردند.به آن وسعت بخشیدند و به نسل آخرالزمان سپردند.نسلی که توان درک و ظرفیت بالای عبور از تصوف و فردی دانستن فقه و رسیدن به نظام حکومتی عقلانیت فقهی را داراست


+ کاش می نشستیم و در مورد اینکه حضرت غائب عج الله تعالی فرجه الشریف چه وقت ظهور میکند با هم گفتگو میکردیم تا لااقل از منتظرین فرج باشیم!(حضرت آیه الله بهجت رحمه الله.از کتاب جرعه وصال گزیده بیانات و توصیه های این مرجع عارف و واصل گرفته شده)


+ الله ولی الّذین آمنوا یخرجُهـُـم من الظّ‏ـلمات الی النّور و الذین کفروا اولیآءهم الطّاغوت یخرجونهم من النّور الظّلمات...


+ حضرت آیت‌الله نوری همدانی روز گذشته در تجمع مردم قم بمناسبت سالروز قیام 19 دی ،‏ خطاب به سران فتنه گفت:‌ "اگر این آقایان به راه بازنگردند روزی می‌رسد که ما اعلام خطر می‌کنیم و آن روز شما آن‌قدر تنها خواهید ماند که حتی خودتان سه نفر هم با هم مخالفت خواهید کرد. "


+ وقبرهُ فی قلوب من والاهُ...حدیثی از امام صادق علیه السلام هست که فرموده اند برای شیعیان مامصایب جدمان حسین راباز و بی پرده نگید اونها طاقت شنیدنش را ندارند.میگیم مولا حسین کسی برای ماروضه تون رو باز نکرده .نیازی نیست .طاقتشم نداریم.همین یه مصیبتت برای شرر زدن به جگر شیعیانت کافیست .دیگه چیرو باز کنن؟؟


+ امروز از مطلعین نزدیک به آقاشنیدم که امام خامنه ای علمدار بزرگ انقلاب جدیدا فرموده اند: *اگر دشمن زیاد فشار بیاورد آنچه تکرار میشود عاشوراست نه صلح امام حسن علیه السلام. یعنی برای تقدیم علَم انقلاب به منجی عالم،‏تا مسلخ سرخ شهادت ایستاده ایم...لبیک یا حسین(ع)


+ علی را دشمنی سزاست چون معاویه. ابن ملجمها و قطامها گرچه در تقاطع برندازی با سران کفر به نقطه مشترک می رسند اما حقیرتر از آنند که دشمن علی نام گیرند. آنها بیشتر ملعبه دست دشمن اصلی اند و از خود اراده ای ندارند.
+ چرا فرهنگ عظیم برخاسته از آرمانها یادمان رفت؟ فرهنگ جبهه...؟؟


+ دوستان تا دیدار بعد و انشاءالله عاشورای حســـینی خدایارتان... ساقی رندان عالم جرعه نوشـتان باد!ببخشید حال عیدتان را گرفتیم!!آمدیم بگوییم اگر غدیر زنـــده می ماند... نفاق مدرن امروز دفــن شده بود* عیدتان مبارکباد