سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا را در هر نعمتى حقى است ، هر که آن حق از عهده برون کند خدا نعمت را بر او افزون کند و آن که در آن کوتاهى‏روا دارد خود را در خطر از دست شدن نعمت گزارد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :17
بازدید دیروز :6
کل بازدید :83608
تعداد کل یاداشته ها : 33
103/9/7
11:26 ع

 فاطمیه+وای مادرم

سلام..........

فاطمیه اثبات غربت اهلبیت

اثبات مظلومیت اهلبیت

اثبات نفی ثقلین(قرآن و عترت) و انکار نبوت نبی توسط بدعتگزاران ملعون

اثبات حقــــــــــــــــــــــانیت شیعه

 

سوختن سوره کوثر...سوختن کل قرآن و وحی است انا اعطیناک الکوثر را کدامین گوش نشنیده بود؟؟

مادر.....مادر........مادر..........مادر........

 

اجازه میدی من هم بتو بگم مادر؟؟


89/2/14::: 8:52 ص
نظر()
  
  

انسان ، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تکرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تکرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران کشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان کاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه که تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی که تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا کهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی که آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود.

پیدایش جشن نوروز
جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر که منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

در خور یادآوری است که جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن که جشن را به جمشید منسوب می کند یادآور می شود که : «آن روز که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».


روایت های اسلامی درباره نوروز
آورده اند که در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند که امروز نوروز است. پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد. پرسیدند عسکره چیست؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده کرد وابرها را فرمود که به آنان ببارند از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت کاش هر روزی بر ما نوروز بود.

و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس که گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یکدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند که این بزرگداشت نوروز به علت امری کهن است که برایت بازگو می کنم تا آن را دریابی. پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است که خداوند از بندگان خود پیمان گرفت که او را بپرستند و او را شریک و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است که آفتاب در آن طلوع کرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شکوفا و درخشان شد. همان روزی است که کشتی نوح در کوه آرام گرفت. همان روزی است که پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از کعبه به زیر افکند. چنان که ابراهیم نیز این کار را کرد. همان روزی است که خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت کنند. همان روزی است که قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می کنند و همان روزی است که قائم بر دجال پیروز می شود و او را در کنار کوفه بر دار می کشد و هیچ نوروزی نیست که ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.


جشن نوروز


جشن نوروز دست کم یک یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یک ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از پنجه و «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد. ازآداب و رسوم کهن پیش از نوروز باید از پنجه، چهارشنبه سوری و خانه تکانی یاد کرد.


پنجه (خمسه مسترقه)
بنابر سالنمای کهن ایران هر یک از 12 ماه سال 30 روز است و پنج روز باقیمانده سال را پنجه، پنجک، یا خمسه مسترقه، گویند. این پنج روز را خمسه مسترقه نامند از آن جهت که در هیچ یک از ماه ها حساب نمی شود. مراسم پنجه تا سال 1304 ، که تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یک روز قرارداد، برگزار می شد.


میر نوروزی
از جمله آیین های این جشن 5 روزه، که در شمار روزهای سال و ماه و کار نبود، برای شوخی و سرگرمی حاکم و امیری انتخاب می کردند که رفتار و دستورهایش خنده آور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می کرد. ابوریحان از مردی بی ریش یاد می کند که با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می کرد و چیزی می گرفت. و هم اوست که حافظ به عنوان « میرنوروزی» دوران حکومتش را « بیش از 5 روز» نمی داند.

از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل 70 سال پیش آگاهی داریم. بی گمان کسانی را که در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در کوچه و گذر وخیابان می بینیم که با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می کنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب «میر نوروزی» و «حاکم پنج روزه » است که تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه».


  
  
عید نوروز


( در دین گوید که آفریدگان گیتی را به سیصد و شصت روز آفریدم که شش گاه ِ گاهنبار است ، ( که ) به سالی انگاشته ( شود ). همی نخست روز بشود ، پس شب آن روز را گیرد و درآید. )
کتاب بندهشن – کتاب آفرینش در آیین زرتشت – ترجمه مهرداد بهار

تاریخ نوروز و تحولات کمی و کیفی آن :

تاریخ ِ آغاز ِ مراسم باشکوه عید نوروز به جمشید شاه بازمی گردد. او که در زمان سلطنت در آبادانی ِ ایران و آسایش خاطر ِ مردم از هجوم بیگانگان ، نقش بسیاری داشت. روزی سفر یا در واقع معراجی با تخت زرینش به آسمان ( بسوی خورشید ) داشت ، پس از بازگشت دین را تجدید و آن روز را (( نوروز)) نامید.
این گاهنبار ( جشن ) ( که از آن در گاتهای زرتشت نامی برده نشده و تنها در یکی از یشتها بنام فروردین یشت ، ذکر و ستایش این گاه نگاشته شده ) پس از جمشید شاه سال به سال بر اهمیت و فراگیری آن افزوده شد.
در زمان هخامنشیان و ساسانیان نوروز بعنوان سنتی فراگیر و بسیار باشکوه چه در دربار شاهان و چه در خانه های مردم عامه ( نه فقط زرتشتیان ) اجرا می شده.
با هجوم قوم عرب و نفوذ فرهنگ اسلامی و تطبیق فرهنگ ایران ِ زرتشتی با اسلام ، برداشتهای اسلامی از سنتهای ایرانی از جمله نوروز صورت گرفت. از آنجمله از زبان و قلم اندیشمندان اسلامی رفت که : خداوند حضرت آدم را در اول فروردین آفرید و پیامبر گرامی اسلام ، حضرت علی (ع) را در این روز در دشت غدیرخم به امامت و ولایت معرفی کرد و ...
به این ترتیب نوروز و صدها سنت اصیل ایرانی به مدد فرهنگ تطبیقی و التقاطی ِ خاص ایران به سنتهای اسلامی وارد شد.

و امروزه نیز اگرچه از تشریفات بسیار و تنوعات قومی ِ نوروز کاسته شده اما بنظر می آید جشن مبارک نوروز را دیگر کسی نمی تواند از ایران جدا کند.
اسطوره ها ، رسوم و فلسفه ی آنها :
نیاز به تولدی دوباره ، پاک شدن از آلودگی ها و اشتباهات ِ گذشته و شروع ِ یک زندگی ِ نو در وجود آیین زرتشت و ایران ِ باستان بصورت اعتقاد به یک نقطه عطف خاص یعنی آفرینش متمرکز شده است.
طبیعت پس از گذران ِ دوره ای سرد و بی محصول ، با آغاز بهار زنده شده و در واقع آفریده می شود. ( در اسلام و همچنین عرفان ِ اسلامی موضوع خلق مدام ، منطبق با این عقاید ایران باستان است ) انسان نیز باید بعنوان یکی از مخلوقین ِ الهی سعی کند همراه طبیعت به رستاخیز برخیزد.
ماه فروردین را ماه ِ فَروَهَرها یا فَروَشی ها می نامند. و آن عید اموات است. درین ماه بدلیل رستاخیز ( نو شدن ِ موقت دنیا ) پرده ی میان زنده گان و مردگان به کناری رفته و ارواح ِ نیک ِ درگذشتگان به ملاقات ِ زندگان می شتابند. رسم معروف قاشق زنی ، نیز از همین اعتقاد نشات می گیرد. ارواح ِ نیک بصورت افرادی که رویشان پوشیده ست به پشت در خانه های زنده ها آمده و زنده ها نیز به آنان به رسم یادبود و برکت هدیه ای می دهند. و نیز تمیز کردن خانه ها و روشن کردن چراغها و شمعها در زمان تحویل سال برای رضایت خاطر و هدایتِ فرورها ست.
در روز ابتدای فروردین ، که بنام ِ پاک و برکت دهنده ی اهورامزدا( خدای پاک ) مزین شده است ، خورشید وارد برج حَمَل شده و جهان از نو آفریده می شود.
ایرانیا قدیم برای استقبال از سبزی ِ بهاران ، 25 روز مانده به فروردین بر 12 ستون ِ خشتی یا سنگی سبزه می کاشتند. ( 12 ستون ، اشاره به اعتقاد ِ کهن ِ قرار گرفتن ِ جهان بر روی 12 ستون )
ششمین روز ِ فروردین که بنا به نظرات بسیاری محققان و موبدان زرتشتی ، سالروز تولد زرتشت اسپنتمان است ، به نوروز ِ بزرگ معروف است. (( آورده اند که در بامداد ِ آن روز به کوه ِ بوشنج شخص ِ خاموشی که دسته ای از گیاهان ِ خوشبو در دست دارد ساعتی نمایان است ، سپس پنهان می شود و تا سال ِ دیگر در همین هنگام دیگر نمایان نمی گردد.
و نیز :
در این روز مردم به یکدیگر آب می پاشند و دلیل ِ آن همان خود شستن و پاکیزگی ست.
پارسیان در تمامی روزهای فروردین خانه های خود را چراغانی کرده و چوبهای خوشبو می سوزانند و شمع ها را روشن نگاه می دارند.
خوانچه ای پهن می کنند که بر آن هفت چیز که نامشان با حرف ِ سین شروع شده باشد می گذارند ( هفت سین ). مانند :
سبزه : نمودار ِ گلهای زیبا و زینتی ، سرسبزی و خرمی . سیب : میوه ای بهشتی و نماد ِ زایش . سمنو : از جوانه ی گندم ، نمود رویش و برکت . سنجد : بوی برگ و شکوفه ی آن محرک ِ عشق و دلباختگی ست. و ...
آینه و شمع بر سر سفره هفت سین نیز نماد ِ نور و روشنایی و شفافیت است. معمولا تخم مرغ نیز بر سر سفره ی هفت سین هست که نماد ِ نطفه و باروری و زایش است. نیز در اساطیر ِ ایران ، جهان ، تخم مرغی شکل است ، آسمان چون پوسته ی تخم مرغ و زرده اش نمودگار زمین است. ماهی ِ زنده نیز نماد سرزندگی و شادابی ست.
... و هزاران فلسفه و رسوم متفاوت که در گوشه و کنار ِ ایران عزیزمان پراکنده ست . در بعضی از کشورهای شرق آسیا مانند چین ، هند و پاکستان نیز هر ساله مراسمی شبیه به نوروز انجام می شود.
و اما ، حکایت نوروز نه حکایت ِ چسبیدن ِ متعصبانه به سنتها و نه پان ایرانیست شدن است بلکه فراگیری و عمل به فلسفه ی نو کردن ِ افکار و دلهایمان است و چه چیزی بهتر از آن که تمام اشتباهات گذشته را به خداوند همواره بخشنده بسپاریم و با روحی آزاد و آزاده ( زندگی ) کنیم!

در این زمینه : کتابهای ( دیدی نو از دینی کهن اثر دکتر فرهنگ مهر) ( بندهشن نوشته فرنبغ دادَگی ترجمه مهرداد بهار ) ( اساطیر و فرهنگ عامه ی ایران اثر دکتر جابر عناصری ) ( اسطوره ی بازگشت جاودانه اثر میرچا الیاده ) ( اساطیر ایران باستان اثر عصمت عرب گلپایگانی )



منبع:سایت نوروز

  
  

پیام فورى عاشورا<\/h4>

به نظر من امروز پیام عاشورا از دیگر درس ها و پیام هاى عاشورا براى ما فورى تر است. ما باید بفهمیم چه بلایى بر سر آن جامعه آمده که سر حسین بن على }, آقا زاده اول دنیاى اسلام و پسر خلیفه مسلمین على بن ابى طالب(ع), در همان شهرى که پدر او بر مسند خلافت مى نشسته است گردانده شد و آب از آب هم تکان نخورد. ببینیم چگونه از همان شهر افرادى آمدند به کربلا و او و اصحابش را با لب تشنه به شهادت رساندند و حرم امیرالمؤمنین(ع) را به اسارت گرفتند. حرف در این زمینه زیاد است. من در پاسخ به این سؤال یک آیه از قرآن را مطرح مى کنم. قرآن جواب ما را داده است. قرآن درد و بیمارى را به مسلمین معرفى مى کند. آن آیه این است که مى فرماید: (فخلف مِنْ بَعدهِم خَلْفٌ اَضاعُوا الصّلوة واتبعوا الشّهَوات فَسَوف یَلقَون غَیّا).
دو عامل, عامل اصلى این گمراهى و انحراف عمومى است: یکى دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن صَلوة و نماز است. یعنى فراموش کردن خدا و معنویت و جدا کردن حساب معنویت از زندگى و فراموش کردن توجه و ذکر و دعا و توسل و توفیق از خداى متعال و توکل بر خدا و کنار گذاشتن محاسبات خدایى از زندگى, و عامل دوم (اتبعوا الشهوات) است یعنى دنبال شهوترانى ها و هوس ها و در یک جمله (دنیا طلبى) رفتن و به فکر جمع آورى ثروت و مال بودن و التذاذ و به دام شهوات دنیا افتادن و اصل دانستن این ها و فراموش کردن آرمان ها. این درد اساسى و بزرگ است و ما هم ممکن است به این درد دچار بشویم.<\/h4><\/h4>

  
  

فرهنگ عاشورا

عاشورا، قبل از قیام مقدس حسینى(ع)، نام یک روز بود; اما امروز دیگر عاشورا نام یک مقطع زمانى نیست، نام یک فرهنگ است. عاشورا امروز دیگر یک حادثه نیست، یک مکتب فکرى و یک نظام سیاسى و یک مجموعه فکرى، فرهنگى، اخلاقى، سیاسى و جهادى است.
برگزارى مراسم عاشورا، در میان اندیشمندان، هرگز یک عادت نبوده و نیست. احیاى عاشورا در فرهنگ تشیع یک عبادت بزرگ اجتماعى، یک مانور عظیم الهى - سیاسى و حرکتى حساب شده در جهت نمایش ولایت و برائت امت اسلامى است و اینجاست که گریستن و گریاندن ارج مى‏یابد و مفهوم پیدا مى‏کند.
عاشوراى حسینى «سیستم دفاعى اسلام ناب محمدى‏»(ص) در طول قرون و اعصار است. عاشوراى حسینى درخشانترین نمونه معروف‏گرایى و منکرستیزى در پهنه زمان و زمین است. عاشوراى حسینى بلندترین فریاد بشریت مظلوم در برابر سپاه ابلیس و استکبار جهانى است. و قله عشق و عرفان انسان نسبت‏به مقام اقدس ربوبى است. عاشورا نمایشگاه جاوید ارزشها و ضدارزشها در ساحل فرات است; نمایشگاهى که بینندگان آن سرانجام به یکى از دو صف مى‏پیوندند و هر سال و هر روز بر سطح و سقف نمایشگاه مى‏افزایند.
عاشورا فریاد دفاع همیشگى از مظلومان و مستضعفان زمان و زمین و اعلام جهاد جاوید علیه کفر و نفاق و جهل و استثمار و قلدرى است. عاشورا دانشگاه عشق و عرفان و حماسه است. در این دانشگاه انسان مى‏آموزد که چگونه به خدا عشق ورزد، چگونه بدون سلاح بجنگد و چگونه در اوج غربت‏حماسه آزادى بسراید. عاشورا سمبل قیام در برابر ارتداد و ارتجاع مکتبى است; ارتجاع از اسلام ناب محمدى(ص) و بازگشت از عدالت علوى و تردید و توقف در اجراى قوانین قرآنى.
عاشورا سد استوار حسینى(ع) براى جلوگیرى از یورش یاجوج و ماجوج غربى و شرقى به میهن بزرگ اسلامى است. عاشوراى حسینى کشتى نجات امت محمد(ص) در برار توفان جهل و ترس و استعمار خارجى و استبداد داخلى است.
عاشورا حسینى چتر معنویت دین و امت در برابر بازگشت دوباره نظامهاى سیاسى و اقتصادى و اهداف و آرمانهاى جاهلیت قدیم و نوین است.
عاشوراى حسینى ادعانامه پاسداران ایمان و عدالت و آزادى علیه مرفهاى بى‏درد و متجاوزان به حقوق اجتماعى و فروغلتیدگان در لجنزار تشریفات و اسراف و ابتذال فرهنگى است.
عاشورا جلوه‏گاه قدرت‏طلبى و رقابت‏سیاسى و پیامد افزون‏خواهى اردوى حسینى نیست; عاشورا قیامى براى احیاى مجدد آیین محمدى و حاکمیت فرمان خدا در گستره گیتى، اصلاح اوضاع نابسامان بلاد اسلامى، ایجاد امنیت‏براى جامعه مظلوم بشرى و اجراى احکام الهى است.
عاشورا جریانى مربوط به گذشته نیست; پایگاه ثبت‏نام سیدالشهدا از همه زنان و مردان مؤمن و فداکار براى پیوستن به سپاه پاسداران ارزشها و ارتش آزادى‏بخش ملتهاى مظلوم است.
عاشورا غریو غیرت همه جوانان بهشتى بر سر استعمارگران سیاسى و یغماگران اقتصادى است; سرور جوانان بهشت وقتى به نقد عملکرد عالمان سازشکار مى‏پردازد، فریاد برمى‏آورد:
فاسلمتم الضعفاء فى ایدیهم، فمن بین مستعبد مقهور و بین مستضعف على معیشته مقلوب.
ضعیفان را در دست ظالمان رها کردید، برخى به بردگى کشیده شدند و آزادى‏شان سلب شد و برخى در تنگناى معیشت و فشار اقتصادى قرار گرفتند.
عاشورا فریاد عزت‏گرایى و ذلت‏گرایى همه عاشوراییان تاریخ است که هیهات منا الذله. عاشورا احیاى فرهنگ شهادت‏طلبى و شهیدپرورى است که: مرحبا بالقتل فى سبیل الله.
عاشورا مکتب «عمل به تکلیف‏» و امید به خداست، که:
ارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا.
عاشورا عمیق‏ترین و گویاترین رهنمود حسینى(ع) به نهضتهاى اسلامى است; رهنمودى که نشان مى‏دهد براى ایجاد تزلزل و تحول در حکومتهایى که نقاب اسلام بر چهره مى‏زنند و از مشاوران مسیحى و صهیونیستى دستور مى‏گیرند; چه باید کرد.
عاشورا درس احیاى سنت نبوى، عدالت علوى و صبر سبز مجتبوى و فریاد سرخ حسینى است. عاشورا مرکز افشاى یاران شیطان، نقطه مرکزى سربازى براى جبهه حق، پایگاه تمرین شهامت و شجاعت، آموزشگاه مقابله با محاصره اقتصادى و نظامى، مدرس تحلیل عرفانى آفرینش، آموزگار درس ولایت و حمایت از رهبرى الهى، محراب شهادت و مقتل رضا به قضاى ربوبى است.
آرى قلم از ترسیم آثار، اهداف و سیماى عاشورا ناتوان است و انسان از همه ابعاد آن حماسه نور بى‏خبر. تنها خدا مى‏داند عاشورا چه کرده است و چه مى‏کند و چه خواهد کرد. قلم را به دست‏شعر مى‏سپاریم و این مقاله را با سلام به آستان قدس سیدالشهدا پایان مى‏بخشم:
بزرگ مشعل راه خداست عاشورا درفش رهبرى توده‏هاست عاشورا سپیده سحر بامداد آزادى است بهار باغ شهادت پس از زمستانها «نه‏» بزرگ زمان شعر شهر استقلال اذان عشق براى حضور انسانها نداى عصمت انسان عاصى از بیداد هجوم موج عدالت‏به قصد استبداد غریو ناله مظلوم بر سر جلاد حماسه‏ساز هزاران چو پانزده خرداد طنین رعد ستم‏سوز آسمان دین خزان زندگى ظلم در بسیط زمین نهیب خشم دلیران سرزمین یقین لهیب آتش ایمان به خرمن بى‏دین تبلور سخن وحى در حریم چرا دراى حرکت واماندگان قافله‏ها نسیم روح‏فزاى فسردگان راه سروش هاتف غیبى به گوش انسانها تجلى تبر آهنین ابراهیم(ع) معلم سحر و لطف روح‏بخش نسیم سرود سرخ شهیدان زنده تاریخ فروغ جاودانه خورشید از جدید و قدیم شعار نهضت انسان در آستان خداست کمال جذبه انسان به بوستان خداست وضوى سرخ براى نماز پرغوغا عصاره سحر سبز در شب یلداست
والسلام على الحسین و على على بن‏الحسین‏و على اولاد الحسین و على اصحاب الحسین(ع)


  
  

مرضیه  اسدی

کوثر زلال «عاشورا» در متن زندگی شیعه و در عمق باورهای پاک او جریان داشته و در طول چهارده قرن سیراب کننده جانها بوده است.
اینک نیز عاشورا پرگاری است که عشق را ترسیم می‏کند و کانونی است که ارزشها، احساسها، عاطفه‏ها، خردها و اراده‏ها برگردش می‏چرخند.
بی‏شک، محتوا، انگیزه‏ها، اهداف و درسهای آن، حماسه عظیم فرهنگی ناب و الهام بخش را تشکیل می‏دهد. از اینرو در حوزه وسیع تشییع و دلباختگان اهل بیت، پیروان عترت همه با «فرهنگ عاشورا» زیسته‏اند و برای آن جان باخته‏اند. آنان در آغاز تولد کام نوزاد را با تربت‏سیدالشهدا(ع) و آب فرات بر می‏دارند و هنگام خاکسپاری، تربت کربلا را با میت همراه می‏کنند.آنان از روز ولادت تا هنگامه مرگ به حسین بن‏علی(ع) عشق می‏ورزند و برای شهادتش اشک می‏ریزند و این مهر مقدس، با شیر وارد جان می‏شود و از جان به در نمی‏رود.
عاشورا از دیرباز تجلی‏گر روز درگیری حق و باطل و روز فداکاری و جانبازی در راه دین و عقیده، شناخته شده است. حسین(ع) در این روز با یارانی اندک ولی با ایمان و صلابت و عزتی بزرگ و شکوهمند، با سپاه سنگدل و بی‏دین کومت‏ستم یزیدی به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایی و آزادگی مبدل ساخت.
عاشورا اگر چه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق دلها اثر گذاشته است که همه ساله دهه محرم و به ویژه روز عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت‏به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن‏علی(ع) می‏گردد و حتی غیر شیعیان نیز در مقابل عظمت آن آزادمردان سر تعظیم فرود می‏آورند.
عاشورا نشان دهنده معنای «حسین منی و انا من حسین‏» بود که دین رسول خدا با خون سید الشهدا آبیاری شد و به تعبیر امام خمینی(ره) عاشورا، قیام عدالت‏خواهان با عددی قلیل و ایمان و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ‏نشین و مستکبران غارتگر بود. (1) و اگر عاشورا نبود، منطق جاهلیت ابوسفیانیان که می‏خواستند قلم سرخ بر وحی و کتاب بکشند و یزید، یادگار عصر تاریک بت‏پرستی که به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحی امید داشت اساس اسلام را بر چیند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحی نزل‏» بنیاد حکومت الهی را بر کند نمی‏دانستیم بر سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می‏آمد. (2)
حماسه عاشورا را زنان و مردانی ساختند که مرگ سرخ و شهادت را بر زندگی ذلت‏بار ترجیح دادند تا گلواژه آزادی و آزادگی همواره در تاریخ سبز بماند.
در این حماسه خونین بیشتر به نقش آفرین مردان و یارانی که در رکاب حضرت به فوز عظیم شهادت نایل شدند توجه شده است و نقش زنان کمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زینب کبری (س) و نقش وی در پیام رسانی صحبت‏شده است و نقش دیگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگی مورد غفلت واقع شده است، از این رو در این مقاله به معرفی اجمالی زنان حماسه‏ساز در نهضت عاشورا می‏پردازیم.
بدون تردید در طول تاریخ اسلام و به ویژه تشییع زنان از سهم بسزایی برخوردار بوده‏اند و عاشورا نیز برهه‏ای از همین تاریخ سراسر صبر و ایثار و مقاومت و خودآگاهی است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانیان نشان دادند که از آگاهی و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن می‏پندارند، زن مسلمان نه عروسک حرمسرا و نه موجودی به دور از واقعیتها و مسایل اجتماعی و سیاسی و نظامی است و تاریخ عاشورا بیانگر این واقعیت است، چنانکه زمانی که افرادی چون عمر سعد در انتخاب صراط مستقیم راه را گم کردند و افرادی چون زهیر بن قین که در یاری امام دچار تردید شده بودند، زنانی چون دلهم ( همسر زهیر ) شوهرش را به یاری امامش دعوت کرد و او را از تنگنای امتحان سرفراز بیرون آورد. نیز زنانی چون ام وهب و بانوی غیریه قاسطیه که شجاعت در رکابشان مردانگی آموخت.
در حقیقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاوید خواهد ماند و آنان برای همیشه تاریخ بر بار شیعه بهترین الگوی ایمان و ایثار و اخلاص و فداکاری خواهند بود.

زنان در عاشورا

نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونی برخوردار است که به بعضی از آنها اشاره می‏شود:

1- مشارکت در جهاد

شرکت در جبهه پیکار و همدلی با نهضت مردانه امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد مختلف آن، از جلوه‏های این حضور است. از همکاری طوعه در کوفه با نهضت مسلم و همراهی همسران برخی از شهدای کربلا گرفته تا اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایتهای شوهرانشان مثل خولی نمونه‏هایی از این دست است.

2- آموزش صبر

روحیه مقاومت و تحمل زنان در مقابل شهادت مردان اسلام در کربلا از درسهای نهضت عاشورا بود که اوج این صبوری در رفتار زینب کبری(س) جلوه‏گر شد. آموزش صبر و مقاومت‏حماسه عاشورا در زنان آگاه و مبارز متجلی شده و در طول جنگ تحمیلی زنان مبارز و فداکار انقلاب اسلامی ایران نشان دادند که آموزش صبر و مقاومت را از شیر زنان کربلا به خوبی آموخته‏اند.

3- پیام رسانی

افشاگری جنایات یزیدیان چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت‏به مدینه، به معنای پاسداری از خون شهدا بود. افشاگری بانوان به دو صورت، خطبه و گفتگوهای پراکنده صورت پذیرفت، و اگر پیام رسانی زینب کبری(س) و بقیه زنان نبود، امروز حماسه عاشورا به این روشنی برای شیعه تجلی نمی‏کرد و چه بسا آن واقعه عظیم عقیم می‏ماند.

4- روحیه بخشی

یکی از مسایل مهمی که در هر جنگی مورد توجه بوده است، روحیه جنگاوران است و زنان این مهم را بر عهده داشتند چه در جنگهای صدر اسلام و چه در جنگهای دیگر.
در کربلا نیز حضور تشویق‏آمیز زنان در جبهه به رزمندگان روحیه می‏بخشید و همسران و مادران شهدا آنها راتشویق به یاری امام معصوم می‏کردند، مانند ام وهب که خودش وارد میدان شد و با سر جگرگوشه‏اش یکی از یزیدیان را به هلاکت رساند و این روحیه بخشی بعد از چهارده قرن در هشت‏سال مقاومت جنگ ایران علیه کفر باعث‏شد که زنان ایرانی درسی را که از زینب(س) و زنان عاشورا گرفته بودند، به نحو احسن باز پس دهند.

5- پرستاری

رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از دیگر نقشهای زنان در جبهه‏ها، از جمله در حماسه عاشورا است.نقش پرستاری و مراقبت‏حضرت زینب (س) از امام سجاد(ع) یکی از این نمونه‏هاست.

6- مدیریت

بروز صحنه‏های دشوار و بحرانی، استعدادهای افراد را شکوفا می‏سازد. نقش حضرت زینب (س) در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اسرا، درس مدیریت در شرایط بحران را می‏آموزد. وی مجموعه بازمانده را در راستای اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام، خنثی کننده نتایج عاشورا از سوی دشمن مقابله کرد و نقشه‏های آنان را خنثی ساخت.

7- حفظ ارزشها

درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزشهای دینی و اعتراض به هتک حرمت‏خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهای آلوده بود. زنان اهل بیت، با آنکه اسیر بودند و لباسها و خیمه‏هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض‏کنان، بر حفظ عفاف تاکید می‏ورزیدند. ام کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمی‏کنید برای تماشای اهل بیت پیامبر جمع شده‏اید؟ وقتی هم در کوفه در خانه‏ای بازداشت‏بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانی خود در کاخ یزید نیز به گرداندن، شهر به شهربانوان،اعتراض کرد و فرمود: «آمن العدل یابن الطلقاء تخد یرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت‏ستورهن و ابدیت وجوههن یحدوبهن الاعداء من بلد الی بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المکاتل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید»
ای پسر آزاد شده، آیا در پشت پرده قرار دادن زنان و کنیزان خود و جلو انداختن دختران رسول خدا به صورت اسیر از عدل است. تو پرده آنان را دریدی، چهره‏هایشان را آشکار ساختی، از شهری به شهری می‏رانی، رهگذران و بام‏نشینهابه تماشایشان می‏ایستند و آشنا و بیگانه و حاضر و غایب به سیمای آنان خیره می‏شوند.

8- تغییر ماهیت اسارت

آنان اسارت را به آزادی تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعی درس حریت و آزادگی دادند و مفهوم اسیر در اذهان را به گونه‏ای دیگر تغییر دادند.

9- عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیک کربلا

گریه‏ها، شیونها، عزاداری بر شهدا و تحریک عواطف مردم به ماجرای کربلا عمق بخشید و بر احساسات تاثیر گذاشت و از این رهگذار ماندگارتر شد.


  
  

مرضیه  اسدی

کوثر زلال «عاشورا» در متن زندگی شیعه و در عمق باورهای پاک او جریان داشته و در طول چهارده قرن سیراب کننده جانها بوده است.
اینک نیز عاشورا پرگاری است که عشق را ترسیم می‏کند و کانونی است که ارزشها، احساسها، عاطفه‏ها، خردها و اراده‏ها برگردش می‏چرخند.
بی‏شک، محتوا، انگیزه‏ها، اهداف و درسهای آن، حماسه عظیم فرهنگی ناب و الهام بخش را تشکیل می‏دهد. از اینرو در حوزه وسیع تشییع و دلباختگان اهل بیت، پیروان عترت همه با «فرهنگ عاشورا» زیسته‏اند و برای آن جان باخته‏اند. آنان در آغاز تولد کام نوزاد را با تربت‏سیدالشهدا(ع) و آب فرات بر می‏دارند و هنگام خاکسپاری، تربت کربلا را با میت همراه می‏کنند.آنان از روز ولادت تا هنگامه مرگ به حسین بن‏علی(ع) عشق می‏ورزند و برای شهادتش اشک می‏ریزند و این مهر مقدس، با شیر وارد جان می‏شود و از جان به در نمی‏رود.
عاشورا از دیرباز تجلی‏گر روز درگیری حق و باطل و روز فداکاری و جانبازی در راه دین و عقیده، شناخته شده است. حسین(ع) در این روز با یارانی اندک ولی با ایمان و صلابت و عزتی بزرگ و شکوهمند، با سپاه سنگدل و بی‏دین کومت‏ستم یزیدی به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایی و آزادگی مبدل ساخت.
عاشورا اگر چه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق دلها اثر گذاشته است که همه ساله دهه محرم و به ویژه روز عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت‏به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن‏علی(ع) می‏گردد و حتی غیر شیعیان نیز در مقابل عظمت آن آزادمردان سر تعظیم فرود می‏آورند.
عاشورا نشان دهنده معنای «حسین منی و انا من حسین‏» بود که دین رسول خدا با خون سید الشهدا آبیاری شد و به تعبیر امام خمینی(ره) عاشورا، قیام عدالت‏خواهان با عددی قلیل و ایمان و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ‏نشین و مستکبران غارتگر بود. (1) و اگر عاشورا نبود، منطق جاهلیت ابوسفیانیان که می‏خواستند قلم سرخ بر وحی و کتاب بکشند و یزید، یادگار عصر تاریک بت‏پرستی که به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحی امید داشت اساس اسلام را بر چیند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحی نزل‏» بنیاد حکومت الهی را بر کند نمی‏دانستیم بر سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می‏آمد. (2)
حماسه عاشورا را زنان و مردانی ساختند که مرگ سرخ و شهادت را بر زندگی ذلت‏بار ترجیح دادند تا گلواژه آزادی و آزادگی همواره در تاریخ سبز بماند.
در این حماسه خونین بیشتر به نقش آفرین مردان و یارانی که در رکاب حضرت به فوز عظیم شهادت نایل شدند توجه شده است و نقش زنان کمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زینب کبری (س) و نقش وی در پیام رسانی صحبت‏شده است و نقش دیگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگی مورد غفلت واقع شده است، از این رو در این مقاله به معرفی اجمالی زنان حماسه‏ساز در نهضت عاشورا می‏پردازیم.
بدون تردید در طول تاریخ اسلام و به ویژه تشییع زنان از سهم بسزایی برخوردار بوده‏اند و عاشورا نیز برهه‏ای از همین تاریخ سراسر صبر و ایثار و مقاومت و خودآگاهی است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانیان نشان دادند که از آگاهی و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن می‏پندارند، زن مسلمان نه عروسک حرمسرا و نه موجودی به دور از واقعیتها و مسایل اجتماعی و سیاسی و نظامی است و تاریخ عاشورا بیانگر این واقعیت است، چنانکه زمانی که افرادی چون عمر سعد در انتخاب صراط مستقیم راه را گم کردند و افرادی چون زهیر بن قین که در یاری امام دچار تردید شده بودند، زنانی چون دلهم ( همسر زهیر ) شوهرش را به یاری امامش دعوت کرد و او را از تنگنای امتحان سرفراز بیرون آورد. نیز زنانی چون ام وهب و بانوی غیریه قاسطیه که شجاعت در رکابشان مردانگی آموخت.
در حقیقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاوید خواهد ماند و آنان برای همیشه تاریخ بر بار شیعه بهترین الگوی ایمان و ایثار و اخلاص و فداکاری خواهند بود.

زنان در عاشورا

نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونی برخوردار است که به بعضی از آنها اشاره می‏شود:

1- مشارکت در جهاد

شرکت در جبهه پیکار و همدلی با نهضت مردانه امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد مختلف آن، از جلوه‏های این حضور است. از همکاری طوعه در کوفه با نهضت مسلم و همراهی همسران برخی از شهدای کربلا گرفته تا اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایتهای شوهرانشان مثل خولی نمونه‏هایی از این دست است.

2- آموزش صبر

روحیه مقاومت و تحمل زنان در مقابل شهادت مردان اسلام در کربلا از درسهای نهضت عاشورا بود که اوج این صبوری در رفتار زینب کبری(س) جلوه‏گر شد. آموزش صبر و مقاومت‏حماسه عاشورا در زنان آگاه و مبارز متجلی شده و در طول جنگ تحمیلی زنان مبارز و فداکار انقلاب اسلامی ایران نشان دادند که آموزش صبر و مقاومت را از شیر زنان کربلا به خوبی آموخته‏اند.

3- پیام رسانی

افشاگری جنایات یزیدیان چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت‏به مدینه، به معنای پاسداری از خون شهدا بود. افشاگری بانوان به دو صورت، خطبه و گفتگوهای پراکنده صورت پذیرفت، و اگر پیام رسانی زینب کبری(س) و بقیه زنان نبود، امروز حماسه عاشورا به این روشنی برای شیعه تجلی نمی‏کرد و چه بسا آن واقعه عظیم عقیم می‏ماند.

4- روحیه بخشی

یکی از مسایل مهمی که در هر جنگی مورد توجه بوده است، روحیه جنگاوران است و زنان این مهم را بر عهده داشتند چه در جنگهای صدر اسلام و چه در جنگهای دیگر.
در کربلا نیز حضور تشویق‏آمیز زنان در جبهه به رزمندگان روحیه می‏بخشید و همسران و مادران شهدا آنها راتشویق به یاری امام معصوم می‏کردند، مانند ام وهب که خودش وارد میدان شد و با سر جگرگوشه‏اش یکی از یزیدیان را به هلاکت رساند و این روحیه بخشی بعد از چهارده قرن در هشت‏سال مقاومت جنگ ایران علیه کفر باعث‏شد که زنان ایرانی درسی را که از زینب(س) و زنان عاشورا گرفته بودند، به نحو احسن باز پس دهند.

5- پرستاری

رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از دیگر نقشهای زنان در جبهه‏ها، از جمله در حماسه عاشورا است.نقش پرستاری و مراقبت‏حضرت زینب (س) از امام سجاد(ع) یکی از این نمونه‏هاست.

6- مدیریت

بروز صحنه‏های دشوار و بحرانی، استعدادهای افراد را شکوفا می‏سازد. نقش حضرت زینب (س) در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اسرا، درس مدیریت در شرایط بحران را می‏آموزد. وی مجموعه بازمانده را در راستای اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام، خنثی کننده نتایج عاشورا از سوی دشمن مقابله کرد و نقشه‏های آنان را خنثی ساخت.

7- حفظ ارزشها

درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزشهای دینی و اعتراض به هتک حرمت‏خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهای آلوده بود. زنان اهل بیت، با آنکه اسیر بودند و لباسها و خیمه‏هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض‏کنان، بر حفظ عفاف تاکید می‏ورزیدند. ام کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمی‏کنید برای تماشای اهل بیت پیامبر جمع شده‏اید؟ وقتی هم در کوفه در خانه‏ای بازداشت‏بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانی خود در کاخ یزید نیز به گرداندن، شهر به شهربانوان،اعتراض کرد و فرمود: «آمن العدل یابن الطلقاء تخد یرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت‏ستورهن و ابدیت وجوههن یحدوبهن الاعداء من بلد الی بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المکاتل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید»
ای پسر آزاد شده، آیا در پشت پرده قرار دادن زنان و کنیزان خود و جلو انداختن دختران رسول خدا به صورت اسیر از عدل است. تو پرده آنان را دریدی، چهره‏هایشان را آشکار ساختی، از شهری به شهری می‏رانی، رهگذران و بام‏نشینهابه تماشایشان می‏ایستند و آشنا و بیگانه و حاضر و غایب به سیمای آنان خیره می‏شوند.

8- تغییر ماهیت اسارت

آنان اسارت را به آزادی تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعی درس حریت و آزادگی دادند و مفهوم اسیر در اذهان را به گونه‏ای دیگر تغییر دادند.

9- عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیک کربلا

گریه‏ها، شیونها، عزاداری بر شهدا و تحریک عواطف مردم به ماجرای کربلا عمق بخشید و بر احساسات تاثیر گذاشت و از این رهگذار ماندگارتر شد.


  
  

مرضیه  اسدی

کوثر زلال «عاشورا» در متن زندگى شیعه و در عمق باورهاى پاک او جریان داشته و در طول چهارده قرن سیراب کننده جانها بوده است.
اینک نیز عاشورا پرگارى است که عشق را ترسیم مى‏کند و کانونى است که ارزشها، احساسها، عاطفه‏ها، خردها و اراده‏ها برگردش مى‏چرخند.
بى‏شک، محتوا، انگیزه‏ها، اهداف و درسهاى آن، حماسه عظیم فرهنگى ناب و الهام بخش را تشکیل مى‏دهد. از اینرو در حوزه وسیع تشییع و دلباختگان اهل بیت، پیروان عترت همه با «فرهنگ عاشورا» زیسته‏اند و براى آن جان باخته‏اند. آنان در آغاز تولد کام نوزاد را با تربت‏سیدالشهدا(ع) و آب فرات بر مى‏دارند و هنگام خاکسپارى، تربت کربلا را با میت همراه مى‏کنند.آنان از روز ولادت تا هنگامه مرگ به حسین بن‏على(ع) عشق مى‏ورزند و براى شهادتش اشک مى‏ریزند و این مهر مقدس، با شیر وارد جان مى‏شود و از جان به در نمى‏رود.
عاشورا از دیرباز تجلى‏گر روز درگیرى حق و باطل و روز فداکارى و جانبازى در راه دین و عقیده، شناخته شده است. حسین(ع) در این روز با یارانى اندک ولى با ایمان و صلابت و عزتى بزرگ و شکوهمند، با سپاه سنگدل و بى‏دین کومت‏ستم یزیدى به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایى و آزادگى مبدل ساخت.
عاشورا اگر چه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق دلها اثر گذاشته است که همه ساله دهه محرم و به ویژه روز عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت‏به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن‏على(ع) مى‏گردد و حتى غیر شیعیان نیز در مقابل عظمت آن آزادمردان سر تعظیم فرود مى‏آورند.
عاشورا نشان دهنده معناى «حسین منى و انا من حسین‏» بود که دین رسول خدا با خون سید الشهدا آبیارى شد و به تعبیر امام خمینى(ره) عاشورا، قیام عدالت‏خواهان با عددى قلیل و ایمان و عشقى بزرگ در مقابل ستمگران کاخ‏نشین و مستکبران غارتگر بود. (1) و اگر عاشورا نبود، منطق جاهلیت ابوسفیانیان که مى‏خواستند قلم سرخ بر وحى و کتاب بکشند و یزید، یادگار عصر تاریک بت‏پرستى که به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحى امید داشت اساس اسلام را بر چیند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحى نزل‏» بنیاد حکومت الهى را بر کند نمى‏دانستیم بر سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه مى‏آمد. (2)
حماسه عاشورا را زنان و مردانى ساختند که مرگ سرخ و شهادت را بر زندگى ذلت‏بار ترجیح دادند تا گلواژه آزادى و آزادگى همواره در تاریخ سبز بماند.
در این حماسه خونین بیشتر به نقش آفرین مردان و یارانى که در رکاب حضرت به فوز عظیم شهادت نایل شدند توجه شده است و نقش زنان کمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زینب کبرى (س) و نقش وى در پیام رسانى صحبت‏شده است و نقش دیگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگى مورد غفلت واقع شده است، از این رو در این مقاله به معرفى اجمالى زنان حماسه‏ساز در نهضت عاشورا مى‏پردازیم.
بدون تردید در طول تاریخ اسلام و به ویژه تشییع زنان از سهم بسزایى برخوردار بوده‏اند و عاشورا نیز برهه‏اى از همین تاریخ سراسر صبر و ایثار و مقاومت و خودآگاهى است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانیان نشان دادند که از آگاهى و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن مى‏پندارند، زن مسلمان نه عروسک حرمسرا و نه موجودى به دور از واقعیتها و مسایل اجتماعى و سیاسى و نظامى است و تاریخ عاشورا بیانگر این واقعیت است، چنانکه زمانى که افرادى چون عمر سعد در انتخاب صراط مستقیم راه را گم کردند و افرادى چون زهیر بن قین که در یارى امام دچار تردید شده بودند، زنانى چون دلهم ( همسر زهیر ) شوهرش را به یارى امامش دعوت کرد و او را از تنگناى امتحان سرفراز بیرون آورد. نیز زنانى چون ام وهب و بانوى غیریه قاسطیه که شجاعت در رکابشان مردانگى آموخت.
در حقیقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاوید خواهد ماند و آنان براى همیشه تاریخ بر بار شیعه بهترین الگوى ایمان و ایثار و اخلاص و فداکارى خواهند بود.

زنان در عاشورا

نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونى برخوردار است که به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:

1- مشارکت در جهاد

شرکت در جبهه پیکار و همدلى با نهضت مردانه امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد مختلف آن، از جلوه‏هاى این حضور است. از همکارى طوعه در کوفه با نهضت مسلم و همراهى همسران برخى از شهداى کربلا گرفته تا اعتراض و انتقاد برخى همسران سپاه کوفه به جنایتهاى شوهرانشان مثل خولى نمونه‏هایى از این دست است.

2- آموزش صبر

روحیه مقاومت و تحمل زنان در مقابل شهادت مردان اسلام در کربلا از درسهاى نهضت عاشورا بود که اوج این صبورى در رفتار زینب کبرى(س) جلوه‏گر شد. آموزش صبر و مقاومت‏حماسه عاشورا در زنان آگاه و مبارز متجلى شده و در طول جنگ تحمیلى زنان مبارز و فداکار انقلاب اسلامى ایران نشان دادند که آموزش صبر و مقاومت را از شیر زنان کربلا به خوبى آموخته‏اند.

3- پیام رسانى

افشاگرى جنایات یزیدیان چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت‏به مدینه، به معناى پاسدارى از خون شهدا بود. افشاگرى بانوان به دو صورت، خطبه و گفتگوهاى پراکنده صورت پذیرفت، و اگر پیام رسانى زینب کبرى(س) و بقیه زنان نبود، امروز حماسه عاشورا به این روشنى براى شیعه تجلى نمى‏کرد و چه بسا آن واقعه عظیم عقیم مى‏ماند.

4- روحیه بخشى

یکى از مسایل مهمى که در هر جنگى مورد توجه بوده است، روحیه جنگاوران است و زنان این مهم را بر عهده داشتند چه در جنگهاى صدر اسلام و چه در جنگهاى دیگر.
در کربلا نیز حضور تشویق‏آمیز زنان در جبهه به رزمندگان روحیه مى‏بخشید و همسران و مادران شهدا آنها راتشویق به یارى امام معصوم مى‏کردند، مانند ام وهب که خودش وارد میدان شد و با سر جگرگوشه‏اش یکى از یزیدیان را به هلاکت رساند و این روحیه بخشى بعد از چهارده قرن در هشت‏سال مقاومت جنگ ایران علیه کفر باعث‏شد که زنان ایرانى درسى را که از زینب(س) و زنان عاشورا گرفته بودند، به نحو احسن باز پس دهند.

5- پرستارى

رسیدگى به بیماران و مداواى مجروحان از دیگر نقشهاى زنان در جبهه‏ها، از جمله در حماسه عاشورا است.نقش پرستارى و مراقبت‏حضرت زینب (س) از امام سجاد(ع) یکى از این نمونه‏هاست.

6- مدیریت

بروز صحنه‏هاى دشوار و بحرانى، استعدادهاى افراد را شکوفا مى‏سازد. نقش حضرت زینب (س) در نهضت عاشورا و سرپرستى کاروان اسرا، درس مدیریت در شرایط بحران را مى‏آموزد. وى مجموعه بازمانده را در راستاى اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام، خنثى کننده نتایج عاشورا از سوى دشمن مقابله کرد و نقشه‏هاى آنان را خنثى ساخت.

7- حفظ ارزشها

درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزشهاى دینى و اعتراض به هتک حرمت‏خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهاى آلوده بود. زنان اهل بیت، با آنکه اسیر بودند و لباسها و خیمه‏هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض‏کنان، بر حفظ عفاف تاکید مى‏ورزیدند. ام کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمى‏کنید براى تماشاى اهل بیت پیامبر جمع شده‏اید؟ وقتى هم در کوفه در خانه‏اى بازداشت‏بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانى خود در کاخ یزید نیز به گرداندن، شهر به شهربانوان،اعتراض کرد و فرمود: «آمن العدل یابن الطلقاء تخد یرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت‏ستورهن و ابدیت وجوههن یحدوبهن الاعداء من بلد الى بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المکاتل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید»
اى پسر آزاد شده، آیا در پشت پرده قرار دادن زنان و کنیزان خود و جلو انداختن دختران رسول خدا به صورت اسیر از عدل است. تو پرده آنان را دریدى، چهره‏هایشان را آشکار ساختى، از شهرى به شهرى مى‏رانى، رهگذران و بام‏نشینهابه تماشایشان مى‏ایستند و آشنا و بیگانه و حاضر و غایب به سیماى آنان خیره مى‏شوند.

8- تغییر ماهیت اسارت

آنان اسارت را به آزادى تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعى درس حریت و آزادگى دادند و مفهوم اسیر در اذهان را به گونه‏اى دیگر تغییر دادند.

9- عمق بخشیدن به بعد عاطفى و تراژدیک کربلا

گریه‏ها، شیونها، عزادارى بر شهدا و تحریک عواطف مردم به ماجراى کربلا عمق بخشید و بر احساسات تاثیر گذاشت و از این رهگذار ماندگارتر شد.


  
  

حضرت علی (ع) با قلبی دردناک و با اشک های فرزندان معصومش، حامی ولایت و امامت و دختر پیامبر نور و رحمت (ص ) را غسل می دهد و او را در کفن عشق و معرفت می پیچد.
آری، هنگامی که دست علی (ع) بر بازوی کبود فاطمه (س ) ناشی از قساوت و نابخردی نابکاران روزگار می خورد، آهی از غم و اندوه از دل می کشد، چون او دیگر صدیقه کبری (س ) را نخواهد دید تا شاهد مظلومیتش باشد.
دیگر کسی نیست تا در برابر ظلم و جـور غاصبان ولایت از حق و حقیقت حمایت و اشک های معصوم علی (ع) را در اوج تنهایی ها از صورت پرجلایش پاک کند.
پس از رحلت پیامبر (ص ) مصیبت های گوناگونی قلب حضرت فاطمه (س ) را می فشرد که در این میان فقدان پدر برای او که به ایشان عشق می ورزید و هرگز تحمل فراق و دوریش را نداشت بسیار دردناک بود.
به دلیل این رنجها و سایر مصیبتهایی که در دل تاریخ نهفته است، کوثر ولایت و یاس کبود نبی پس از پیامبر (ص ) همواره اندوهگین بود و سرانجام اندوه طاقت فرسا و صدماتی که بر آن حضرت در پاسداری از حریم ولایت وارد آمد، وی را از پای درآورد و رنجور و بیمار ساخت.
حضرت صدیقه کبری (س ) در جود و بخشش و بلند نظری و حسن تربیت وارث مادر و در سجایای ملکوتی وارث پدر و همسری دلسوز برای شوهرش علی (ع) بود.
شخصیت بی بدیل حضرت صدیقه کبری (س ) آن چنان است که پس از قرن ها هنوز کسی نتواسته به معنای واقعی بزرگی منزلت آن حضرت را بیان و توصیف کند.
حضرت فاطمه (س ) چنان در اوج کمال انسانیت قرار داشت که حضرت رسول (ص ) با آن عظمت و مقام رفیع به وی "ام ابیها" لقب دادند تا از این رهگذر بخشی از سیمای تکامل یافته زهرای اطهر(س ) را بیان کنند.
زندگی حضرت زهرای مرضیه (س ) در طول قرون و اعصار متمادی نمونه ای ارزنده و پرارزش از زهد و پاکدامنی برای زنان مومن و خداجو است.
حضرت فاطمه زهرا(س ) درسال پنجم بعثت در روز بیستم جمادی الثانی در حالی که 45 سال از ولادت پیامبراسلام (ص )می گذشت، در مکه دیده به جهان گشود.
نام مبارک آن حضرت ، فاطمه و القاب مبارک ایشان زهرا، صدیقه ، طاهره ، راضیه ، مرضیه، مبارکه، عذرا، بتول ، سیده النسا، سیده نساء العالمین و خیرالنساء است و از جمله کنیه های آن حضرت نیز می توان به ام الحسن،ام الحسین ،ام المحسن ، ام الائمه ،ام ابیها که هر یک نشانه ای از شخصیت والای او است، اشاره کرد.
حضرت فاطمه زهرا (س ) 9 سال در خانه پرصفای پدر و مادر و 9 سال پایانی عمر بابرکتش را در کنار شوهر گرانقدرش امام اول شیعیان جهان علی (ع) در راه گسترش تعالیم آسمانی اسلام و تربیت فرزندانی معصوم سپری کرد.
در مورد مدت زمان زندگی حضرت صدیقه کبری (س ) بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام (ص ) بین مورخان و راویان اختلاف نظر است.
بیشترین زمانی که در این ارتباط بیان شده شش ماه و کمترین وقت چهل روز است و معروفترین نظریه آن است که حضرت زهرای مرضیه (س ) در سیزدهم جمادی الاولی و یاسوم جمادی الثانی سال یازدهم هجری یعنی 75 روز و یا 95 روز پس از رحلت رسول گرامی اسلام (ص )، با شهادت خود قلب شیعیان را برای همیشه اندوهگین کرد.

شهادت حضرت فاطمه (ع)
  
  

چکیده‌ : حالت‌ موسیقیایی‌ یک‌ وزن‌ ممکن‌ است‌ شاد و سبک‌ و یا غم‌انگیز و سنگین‌ باشد. این‌ موضوع‌ مرهون‌ عوامل‌ ذیل‌ است‌ که‌ ما در این‌ نوشته‌ به‌ شرح‌ هریک‌ از آن‌ها خواهیم‌ پرداخت‌ : 1ـ نسبت‌ هجاهای‌ کوتاه‌ به‌ هجاهای‌ بلند؛ 2ـ ترتیب‌ قرار گرفتن‌ هجاهای‌ کوتاه‌ و بلند؛ 3ـ تغییر طولی‌ مصراع‌های‌ شعر . کلیدواژه‌ها: وزن‌، موسیقایی‌، شاد، تند، ضربی‌، غم‌انگیز، سنگین‌، هجای‌ کوتاه‌، هجای‌ بلند، ارکان‌ عروضی‌، مَفاعیلُن‌، فاعِلاتُن‌، فَعَلاتُن‌، مُستَفعِلُ، مَفعولُ و فاعِلاتُ. مقدمه‌ وزن‌ «وزن‌ نوعی‌ تناسب‌ است‌». تناسب‌ کیفیتی‌ است‌ حاصل‌ از ادراک‌ وحدتی‌ در میان‌ اجزای‌ متعدّد که‌ اگر در مکان‌ واقع‌ شود، آن‌ را قرینه‌ می‌خوانند و اگر در زمان‌ اتّفاق‌ افتد، وزن‌ نامیده‌ می‌شود. اهمّیّت‌ وزن‌ در شعر همان‌گونه‌ که‌ می‌دانیم‌، وزن‌ یا موسیقی‌ یکی‌ از سه‌ عنصر مهم‌ پدیدآورندة‌ یک‌ شعر خوب‌ به‌ شمار می‌رود. یعنی‌ وزن‌ یا موسیقی‌ می‌تواند در کنار دو عنصر تصویر یا خیال‌، و عاطفه‌ نقشی‌ معجزه‌آسا در ابلاغ‌ مؤثّر پیام‌ شعر به‌ مخاطب‌ ایفا کند و بدیهی‌ است‌ که‌ این‌ مهم‌ بر ظریف‌طبعان‌ و صاحب‌نظران‌ شعر و ادب‌ پارسی‌ پوشیده‌ نیست‌؛ تا جایی‌ که‌ دکتر شفیعی‌ کدکنی‌ استاد دانشگاه‌ تهران‌ و شاعر خوش‌ ذوق‌ معاصر، در کتاب‌ موسیقی‌ شعر خود می‌نویسد اگر در کتاب‌ صور خیال‌ در شعر فارسی‌ شعریّتی‌ برای‌ به‌ اصطلاح‌ «شعر سپید» یا بی‌وزن‌، قائل‌ شده‌ام‌، در اینجا حرفم‌ را پس‌ می‌گیرم‌. هدف‌ کلی‌ می‌دانیم‌ که‌ هر شعری‌ با توجّه‌ به‌ محتوا و حالت‌ عاطفی‌اش‌ به‌طور طبیعی‌ پذیرای‌ وزنی‌ سبک‌ یا شاد و سنگین‌ یا غم‌انگیز است‌. یعنی‌ شاعر خوب‌ هرگز وزنی‌ را آگاهانه‌ برای‌ شعر خود برنمی‌گزیند، بلکه‌ وزن‌ شعر با محتوای‌ آن‌ هم‌زمان‌ به‌ او الهام‌ می‌شود. اکنون‌ ما برآنیم‌ تا عواملی‌ را که‌ در پیدایش‌ وزن‌های‌ سبک‌ یا شاد و سنگین‌ یا غم‌انگیز مؤثّرند، در این‌ نوشته‌ به‌ تفصیل‌ بازنماییم‌. پیشینة‌ تحقیق‌ تا آنجا که‌ بندة‌ حقیر جست‌وجو کرده‌ است‌، کاری‌ مستقل‌ در زمینة‌ «عوامل‌ مؤثّر در چگونگی‌ و حالت‌ موسیقایی‌ وزن‌ شعر پارسی‌» نوشته‌ نشده‌ و تنها در برخی‌ از آثار، اشاراتی‌ پراکنده‌ در این‌باره‌ به‌ چشم‌ می‌خورد. عوامل‌ مؤثّر در چگونگی‌ و حالت‌ موسیقیایی‌ وزن‌ شعر پارسی‌ عبارتند از: الف‌ ـ نسبت‌ هجاهای‌ کوتاه‌ به‌ هجاهای‌ بلند: اصولاً در زبان‌ فارسی‌ واژگانی‌ که‌ شمارة‌ نسبی‌ هجاهای‌ کوتاه‌ «شدید» در آن‌ها نسبت‌ به‌ هجاهای‌ بلند بیشتر باشد، حالت‌ عاطفی‌ شدیدتر یا مهیّج‌تری‌ را به‌ شنونده‌ یا خواننده‌ القاء می‌کنند و به‌ عکس‌، واژگانی‌ که‌ شمارة‌ نسبی‌ هجاهای‌ بلند «ضعیف‌» در آن‌ها نسبت‌ به‌ هجاهای‌ کوتاه‌ بیشتر است‌، موجب‌ حالت‌ عاطفی‌ ملایم‌تر و سنگین‌تری‌ در مخاطب‌ می‌شوند. از آنجا که‌ ساختمان‌ واژگان‌ زبان‌ فارسی‌ به‌ گونه‌ای‌ است‌ که‌ هجاهای‌ کوتاه‌ آن‌ کم‌تر از هجاهای‌ بلند است‌، معمولاً زیادترین‌ حد هجاهای‌ کوتاه‌ نسبت‌ به‌ هجاهای‌ بلند در اوزان‌ شعری‌ نصف‌ به‌ نصف‌ است‌. اینک‌ برای‌ نمونه‌ دو وزن‌ گوناگون‌ را در ابیات‌ ذیل‌ با هم‌ مقایسه‌ می‌کنیم‌: 1. مُرده‌ بُدم‌، زنده‌ شدم‌؛ گریه‌ بُدم‌، خنده‌ شدم‌ دولت‌ عشق‌ آمد و من‌ دولت‌ پاینده‌ شدم‌ 2. روزگارست‌ این‌ که‌ گه‌ عزّت‌ دهد، گه‌ خوار دارد چرخِ بازیگر ازین‌ بازیچه‌ها بسیار دارد وزن‌ نخست‌ که‌ هر مصراع‌ آن‌ از چهار «مفتعلن‌» تشکیل‌ شده‌، نسبت‌ هجاهای‌ کوتاه‌ به‌ بلندش‌ هشت‌ به‌ هشت‌ است‌؛ اما وزن‌ دوم‌ در هر مصراع‌ چهار «فاعلاتن‌» دارد که‌ این‌ نسبت‌ در آن‌ چهار به‌ دوازده‌ است‌؛ یعنی‌ هجاهای‌ بلند آن‌ سه‌ برابر هجاهای‌ کوتاه‌ است‌. پس‌ وزن‌ نخست‌ باید تندتر و مهیج‌تر باشد و چنین‌ است‌. همچنین‌ وزن‌ «مُفتعِلُن‌، فاعِلُن‌، مُفتعِلُن‌، فاعِلُن‌» بیت‌: آه‌ که‌ دریای‌ عشق‌ بار دگر موج‌ زد وز دل‌ من‌ هرطرف‌ چشمة‌ خون‌ برگشاد با نسبت‌ هجاهای‌ کوتاه‌ به‌ بلندِ شش‌ به‌ هشت‌ تندتر و شادتر است‌ از وزن‌ «فاعلاتن‌، فاعلن‌، فاعلاتن‌، فاعلن‌» بیت‌: گر به‌ بستان‌ بی‌تویم‌، خار شد گلزار ما ور به‌ زندان‌ با توایم‌، گل‌ بروید خار ما زیرا نسبت‌ هجاهای‌ کوتاه‌ به‌ بلند آن‌ کمتر از بیت‌ پیشین‌ (یعنی‌ چهار به‌ ده‌) است‌.


  
  
   1   2      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ آیا اصالت آفرینش در عنصر عشق است؟ و خدا برای عشق وجود و هستی آفرید؟ عشق حقیقی چیست؟
+ قدمت تاریخی بحث ولایت فقیه در فقه جعفری،از لحاظ طرح این نظریه حکومتی بطور گسترده به رشد و بلوغ و غنای این مکتب و بلوغ عقلانیت شیعی؛‏نیاز داشت.عالمان وفقیهان برجسته شیعه ،‏طی قرنها با قلم و آثار و بیان و اجتهاد فراوان،‏فقه جعفری را پویا وبالغ کردند.به آن وسعت بخشیدند و به نسل آخرالزمان سپردند.نسلی که توان درک و ظرفیت بالای عبور از تصوف و فردی دانستن فقه و رسیدن به نظام حکومتی عقلانیت فقهی را داراست


+ کاش می نشستیم و در مورد اینکه حضرت غائب عج الله تعالی فرجه الشریف چه وقت ظهور میکند با هم گفتگو میکردیم تا لااقل از منتظرین فرج باشیم!(حضرت آیه الله بهجت رحمه الله.از کتاب جرعه وصال گزیده بیانات و توصیه های این مرجع عارف و واصل گرفته شده)


+ الله ولی الّذین آمنوا یخرجُهـُـم من الظّ‏ـلمات الی النّور و الذین کفروا اولیآءهم الطّاغوت یخرجونهم من النّور الظّلمات...


+ حضرت آیت‌الله نوری همدانی روز گذشته در تجمع مردم قم بمناسبت سالروز قیام 19 دی ،‏ خطاب به سران فتنه گفت:‌ "اگر این آقایان به راه بازنگردند روزی می‌رسد که ما اعلام خطر می‌کنیم و آن روز شما آن‌قدر تنها خواهید ماند که حتی خودتان سه نفر هم با هم مخالفت خواهید کرد. "


+ وقبرهُ فی قلوب من والاهُ...حدیثی از امام صادق علیه السلام هست که فرموده اند برای شیعیان مامصایب جدمان حسین راباز و بی پرده نگید اونها طاقت شنیدنش را ندارند.میگیم مولا حسین کسی برای ماروضه تون رو باز نکرده .نیازی نیست .طاقتشم نداریم.همین یه مصیبتت برای شرر زدن به جگر شیعیانت کافیست .دیگه چیرو باز کنن؟؟


+ امروز از مطلعین نزدیک به آقاشنیدم که امام خامنه ای علمدار بزرگ انقلاب جدیدا فرموده اند: *اگر دشمن زیاد فشار بیاورد آنچه تکرار میشود عاشوراست نه صلح امام حسن علیه السلام. یعنی برای تقدیم علَم انقلاب به منجی عالم،‏تا مسلخ سرخ شهادت ایستاده ایم...لبیک یا حسین(ع)


+ علی را دشمنی سزاست چون معاویه. ابن ملجمها و قطامها گرچه در تقاطع برندازی با سران کفر به نقطه مشترک می رسند اما حقیرتر از آنند که دشمن علی نام گیرند. آنها بیشتر ملعبه دست دشمن اصلی اند و از خود اراده ای ندارند.
+ چرا فرهنگ عظیم برخاسته از آرمانها یادمان رفت؟ فرهنگ جبهه...؟؟


+ دوستان تا دیدار بعد و انشاءالله عاشورای حســـینی خدایارتان... ساقی رندان عالم جرعه نوشـتان باد!ببخشید حال عیدتان را گرفتیم!!آمدیم بگوییم اگر غدیر زنـــده می ماند... نفاق مدرن امروز دفــن شده بود* عیدتان مبارکباد